13 ماه می میلادی مصادف با 23 اردیبهشت ماه روز جهانی پارکینسون نامگذاری شده است . بدین مناسبت مطالبی پیرامون این بیماری در زیر می آید.
این بیماری اولین بار در سال 1817 توسط “جیمز پارکینسون” به نام “فلج لرزشی” خوانده شد. از آنجا که جیمز تلاشهایی در زمینه شناخت علایم اولیه این بیماری انجام داد، این بیماری به نام وی خوانده شد
پارکینسون یکی از بیماری های مغز و اعصاب است که عمدتا سیستم حرکتی را درگیر می کند حال آنکه در سایر عملکرد های مغز و اعصاب مانند ادراک، احساس و تعقل تاثیر ندارد. این بیماری بیشتر افراد را پس از میانسالی یعنی بعد از دهه پنجم مبتلا می سازد اگرچه در موارد کمی ابتلا در سن پایین تر یافت می شود. درباره علت بیماری فرضیه های مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها عوامل ژنتیکی و محیطی است. زندگی شهری، مواد شیمیایی نظیر سموم حشره کش، مسمومیت با منگنز و … همگی مطرح می باشند ولی هیچ یک به تنهایی نمی تواند در همه موارد درست باشد و در اکثر موارد علت شناخته شده نیست
این بیماری در گروه بیماری های دژنراتیو یا اضمحلالی مغز قرار دارد. در پارکینسون اختلال اصلی کم شدن سلولی یا تخریب ناحیه ای از مغز میانی به نام هسته سیاه (substancia nigra) می باشد. سلول های این ناحیه ماده مخصوصی به نام دوپامین ترشح کرده که این ماده با اثربخشی بر زنجیره ای از چرخه های عصبی مسؤل کنترل حرکات بدنی است به صورتی که حرکات ظریف و نرم انجام شود برای مثال تصور کنید که بخواهید در اتومبیل دنده را عوض کنید؛ استفاده ار کلاج به شما کمک می کند که انتقال قدرت موتور به چرخ ها به نرمی و بدون شوک انجام شود. بدون کلاج یا قادر به هیچ کاری نیستید یا تغییر نیرو با لرزش و تکان شدید همراه است. این همان اختلالی است که در پارکینسون اتفاق می افتد.
در این بیماری حرکات بدن به صورت خشک و چرخ دنده ای بوده و در حالت استراحت نیز رعشه و لرزش در اندام ها به خصوص دست ها دیده می شود به صورتی که شست و انگشت سبابه در کنارهم لرزشی شبیه به شمارش اسکناس پیدا می کنند. همچنین شروع به حرکات نظیر راه رفتن با تاخیر و کند است و مجدداٌ توقف حرکت نیز با تاخیر صورت می گیرد. با پیشرفت تدریجی بیماری وضعیت به گونه ای شده که کلیه امور فرد تحت تاثیر قرار گرفته و توانایی حرکتی مختل شده و در نتیجه بی حرکتی عوارض دیگری نظیر درد و خشکی عضلات و مفاصل اتفاق می افتد
درمانهای مختلفی برای این بیماری وجود دارد که عمدتاً کنترل کننده بیماری بوده و درمان قطعی نیست. این داروها موجب افزایش ماده دوپامین در مغز شده و عوارض بیماری را کنترل می کنند و چون استفاده خوراکی آنها دوپامین را به سایر نواحی غیر لازم هم می رساند طبعاً با عوارض جانبی نیز همراه خواهند بود. با پیشرفت هر روزه علم پزشکی امروزه داروهای جدیدتر با تاثیر بیشتر و عوارض کمتردر دسترس می باشد و پزشک نورولوژیست برای بازگشت بیمار به وضعیت نرمال برای زندگی توانایی های بسیاری دارد.
درمان های نوین این بیماری که با توجه به هزینه و عوارض بالا در بیمارانی که به درمان های معمول پاسخ نمی دهند مورد استفاده است، جراحی در قسمتی از هسته های )عمقی مغزی و استفاده از تحریک الکتریکی عمقی مغزی DBS) که برای انجام آن باید بیمار مناسب انتخاب شود و برای تمام بیماران کاریرد ندارد. همچنین امید های زیادی برای درمان قطعی بیماری با پیوند سلول های جنینی وجود دارد که هنوز در مراحل تحقیقاتی است
آنچه که مهم است و بر آن تاکید می شود این است که این بیماری تا سالها به خوبی قابل کنترل است و فرد بیمار می تواند با مصرف دارو زندگی فعال و موثری داشته باشد. فعالیت مستمر و مداوم و جلوگیری از خشکی عضلات و مفاصل در این بیماری بسیار مهم است. همچنین تغییر محیط زندگی به گونه ای که مناسب بیمار باشد (دور کردن اجسام زاید که به پای بیمار گیر کرده و موجب زمین خوردن شود و قرار دادن وسایل کمکی جهت حفظ تعادل) توصیه می شود
در آخر، درمان پارکینسون علاوه بر علم یک هنر است. تنظیم داروها به گونه ای که کمترین عوارض و بیشترین فایده را داشته باشد در هر بیمار با دیگری متفاوت است و نیاز به ارتباط مستمر پزشک و بیمار دارد